سازماندهي يك جنبش اجتماعي، مقدمه-
در مجموعهاي از نوشتارها، خواهيم كوشيد تا باب مباحثاتي تئوريك پيرامون چگونگي مديريت يك جنبش اجتماعي و خصوصا» جنبش دموكراسي طلبي امروزين ايرانيان را باز نموده و اميدواريم از طريق كنكاشي كه متخصصين مديريت، اقتصاددانان، جامعهشناسان و ديگر صاحبان انديشه حول آن خواهند داشت ونقدي كه بر نظرات ما خواهند نوشت، ضمن تكوين ادبيات اين حوزه، وظيفه و سهم خود را در ساختن بناي ايران آزاد ادا نمائيم.
با توجه به اينكه هدف اصلي ما، ايفاي نقش در جنبش سبز ايرانيان است، طبيعي خواهد بود كه مثالها، بررسيها، برخورد با ديدگاهها، ارزيابي شعارها و مطالعه تطبيقي عموما» در رابطه با اين جنبش انجام خواهد شد و در اين راستا چه بسا نظرات ديگران مورد انتقاد هم قرار گيرد. همين جا لازم به تذكر است كه اگر مثلا» از ديدگاه هاي آقاي بابك داد انتقاد نموديم، اين به منزله انتقاد از شخصيت وي نيست كه او هم اكنون نيز با به خطر انداختن زندگي خود و خانوادهاش ثابت نموده است كه عاشقانه در زمره فرزندان نيك انديش و فداكار اين مرز و بوم است. يا اگر به رفتار و گفتار آقاي مهندس ميرحسين موسوي اعتراض نموديم، نافي شخصيت حق گراي او، شجاعت و فروتني وي نيستيم. بلكه به زعم خود تلاش مينمائيم تا به تصحيح ديدگاه ها ياري رسانيم. و نبايد فراموش كنيم كه در اين راه همه ما درحال يادگيري و تغییر هستيم.
در روزهاي اخير تاكيد بسياري بر پرهيز از انتقاد از موسوي و توصيه به وحدت و همدلي شده است. ما قطعا» شعار مرگ بر موسوي را مذمت نموده و از درك ضرورت طرح چنين شعارهايي و اهداف مدعيان آنها عاجز هستيم! اما وحدت و همدلي را حول اهداف سلبي مانند حذف رژيم حاضر ناپخته و بيماري تاريخي ايرانيان ميدانيم. ميگوئيم بيماري تاريخي به جهت تكرار مكرر آن در رفتارمان در سطوح مختلف از ملي گرفته تا گروهي. انقلاب 1357 كه هدف اصلي آن سلب رژيم پهلوي بود و امام خميني نه ازجهت ارائه الگويي روشن و آرماني براي اداره بهتر كشور كه از باب مخالفت ديرينه با رژيم و مقبوليت ديني، رهبري آن را برعهده گرفت و چه ضرباتي كه آزادگان اين كشور در راستاي تصريح و تشخيص ابعاد ايجابي آن تحمل ننمودند. در بعد گروهي هم بنگريد به سرنوشت احزاب و جريانات سياسي كشور كه انشعابات مكرر گويي جزء خصايص ذاتي آن ها است. اميد ما از طرح اين مباحث، رمزگشايي از عباراتي همچون وحدت و همدلي است. ما اميدواريم وحدت صوري بر سر اهداف سلبي را با كثرتي كه در راه رسيدن به اهداف ايجابي حداقلي يكپارچه عمل مينمايد، جايگزين سازيم.
به نظر ما نگاه سازماني(از ديدگاه علم مديريت) به جنبشهاي اجتماعي، اگرچه جامع و كامل نيست ولي، ميتواند مدلي مناسب براي درك و هدايت آنرا در اختيار قرار دهد.
سازماندهي يك جنبش اجتماعي، ضرورت-
بابك داد در يكي از آخرين وبلاگ هايش مجموعه اي از راهكارهاي اقتصادي براي مبارزه با رژيم را ارائه نموده است كه از آن جمله است خروج نقدينگي ها از بانكها و تبديل آنها به ارزهاي خارجي. پيشتر از آن محسن سازگارا هم اين ايده را مطرح نموده بود و پيشتر از وي همانگونه كه بابك داد ميگويد اين راه حلها توسط اهالي اينترنت طرح شده بودند. ما هم تصورميكنيم كه اگر استراتژي جنبش مبارزه خشونت پرهيز است، تاكتيكهاي اقتصادي بسيار مؤثرتر و كم هزينهتر از تظاهرات خياباني رژيم را وادار به تسليم خواهند نمود. اما چرا اين راه حلهاي ساده و بي هزينه كه بعضا» داراي منافع مالي هم هستند مورد استقبال عامه و يكپارچه قرار نميگيرند؟!!
شيخ اصلاحات شجاعانه موضوع تجاوز به زندانيان را بصورت رسمي در سطح جامعه طرح مينمايد. اين موضوع پديده جديدي نيست و اگر كسي كبك گونه سر درون برفها نكرده باشد از سال ها پيش از آن مطلع بوده است. چه بسا مسئولين حكومتي به مدد سيستم اطلاعاتي و بولتن هاي محرمانه و حداقل گزارش موضوعات مطرح در سطح اينترنت، بسيار پيشتر و بيشتر از اصلاح طلبان از موج جديد آن اطلاع يافتهاند. اما اقدام كروبي نه به اميد واكنشي از سوي مسئولين(كه همه طبيعي بودن آن را از دهه 60 در زمان حيات خميني بعنوان يكي از اقدامات موجه ديني پذيرفته بودند)، بلكه كشيدن آن به سطح رسانه ها و بين المللي نمودن آن، براي وارد نمودن ضربهاي بر ژست دين مداري و حق گرايي رژيم بوده است. الحق هم اين تاكتيك به موقع و درست انتخاب شده بود. هياهو و فريادهاي بلندگوهاي سياهي، خود از درستي اين اقدام خبر ميدهند. كروبي به دستگيري و محاكمه تهديد ميشود. لاريجاني دستپاچه آن را تكذيب ميكند و اما با تاسف تنها كسي كه سخنان كروبي را تائيد مينمايد انصاري است. حتي موسوي خبر را با اگر درست باشد مورد اشاره قرار ميدهد و تنها به حمايت از شخصيت كروبي ميپردازد. اما در يك اقدام سازمان يافته، براي افزايش كارآيي، موضوع بايد توسط نهادها و اشخاص مختلف، بطور همزمان و در تائيد يكديگر مطرح و علني گردد. در اين صورت عوامل رژيم بجاي زير ضرب بردن كروبي نوعي و بهانه جويي براي حمله اي كه مدت هاست مترصد آن هستند تنها ميتوانند به دفاع و رفع اتهام بپردازند. موضوع كشته شدن ندا آقاي سلطان نمونه خوبي در اين زمينه است. درحاليكه هيچيك از رسانههاي داخلي آنرا پوشش نداده بودند، پوشش يكپارچه و وسيع آن توسط رسانههاي خارجي موجب اتخاذ موضع تدافعي و رفع اتهام از سوي حاكميت شد. ضعف روش اقدام اصلاحطلبان در اقدام كروبي هم ناشي از فقدان نگاه سازماني و ارزيابي اثربخشي و بازدهي آن از اين جنبه است.
آيتالله دستغيب از يك سو و نمايندگان ادوار مجلس از سوي ديگر خواستار اقدام نمايندگان مجلس خبرگان به وظايف قانوني خود وتلويحا» استيضاح رهبر شده اند. چرا همزمان بسياري از تشكل هاي اصلاحطلب ديگر اين خواسته را طرح ننموده اند؟ آيا اصولا» همه اردوگاه اصلاح طلبان آماده طرح شعار استيضاح و عزل رهبري هستند؟ درحاليكه موسوي بر حركت در چارچوب قانون اساسي تاكيد مكرر مينمايد، بابك داد و حشمتالله طبرزدي از سرنگوني رژيم سخن ميگويند. به زعم ما بدون آنكه بخواهيم بر صحت يا نادرستي هر يك از شعارها و تاكتيك هاي فوق تاملي داشته باشيم، اين تشتت ناشي از ضعف بنيانهاي تئوريك جنبش و فقدان سازماندهي است.
پنج شنبه گذشته، پس از گذشت دو ماه از تقلب بزرگ انتخاباتي(كودتا)، مهندس مير حسين موسوي به خانه اول اقدام بازميگردد. او و همفكرانش در نشستها با گروههاي مختلف و يا در مصاحبه هاي مطبوعاتي بترتيب راهكارهاي تشكيل NGOها، تشكيل حزب، تشكيل جبهه سياسي، صدور منشور سياسي و نهايتا» شبكه گسترده راه سبز اميد را كه احتمالا» همان ايده اوليه NGOها است، بعنوان روش مبارزاتي معرفي نمودهاند. ما ضمن آنكه خود را متعهد به پيروي از تصميمات وي و اقدام براساس آنها ميدانيم، معتقديم؛ موضعگيريهاي موسوي و استيصال وي در تصميمگيري ناشي از ضعف در ارتباط وي با بدنه جنبش و فقدان سازمان لازم است.
دلايل فوق موجب تاكيد هرچه بيشتر ما بر ضرورت سازماندهي ونگاه سازماني به جنبش و رفتار و انتخاب هاي آن است. اما لازم به شفافسازي اين گونه نگرش نيز ميباشد. از ديدگاه ما عملكرد سايت اينترنتي بالاترين و تعامل اعضاي آن در سازماندهي تظاهرات خياباني يا مجموعه وبلاگ نويسي در اينترنت يا ويدئوكليپهاي محسن سازگارا خود نوعي سازمان هستند كه اتفاقا» موفقيت آنها در هدايت جنبش در خور تحسين است. ما معتقدیم با نگاه سازماني به جنبش وعوامل آن ميتوان اثربخشي و بازدهي اقدامات را صد چندان نمود.